کد مطلب:141920 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

دو امان نامه به عباس
ابومخنف گوید: نامه ابن سعد كه گویای وضع اباعبدالله الحسین علیه السلام بود، به ابن زیاد رسید. او هم در پاسخ به او نوشت: «حسین را فرود آور و... اگر نمی توانی تولیت (فرماندهی سپاه) را شمر به دست گرفته، خود عمل خواهد كرد» در این میان «عبدالله بن ابی محل بن حزام» كه حضرت ام البنین علیهاالسلام، عمه او بود از جای برخواست و از عبیدالله امان نامه ای برای عباس علیه السلام و برادرانش طلب كرد. شمر نیز از جای برخاست و او را در این خواسته همراهی كرد. عبیدالله بن زیاد هم امانی (بر عباس و برادران او) نوشت و آن را به عبدالله داد و او هم این نامه را به غلامش «كزمان» داد تا به حضرت عباس علیه السلام و برادران او تحویل دهد. او هم این نامه را به عباس علیه السلام و برادرانش رسانید. هنگامی كه آنها نامه را مطالعه كردند به او گفتند: «به دایی ما سلام برسان و به او بگو ما نیازی به امان شما نداریم. امان خدا بهتر از امان پسر سمیه است» و او بازگشت. [1] .

شب نهم محرم بود [2] كه شمر نامه ای را از طرف ابن زیاد آورد و فریاد زد: «این بنو اختنا؟ پسران خواهر ما كجایند؟ عباس علیه السلام و برادرانش عمدا او را پاسخ ندادند. امام فرمود: «اجیبوه، و ان كان فاسقا؛ گرچه او فاسق است ولی پاسخش دهید» برادران همگی از او پرسیدند چه می خواهی؟ [3] او گفت: «شما در امن و امان هستید، خودتان را با حسین به كشتن ندهید و اطاعت امیرالمؤمنین یزید را گردن نهید» در پاسخ او قمر بنی هاشم فرمود: «لعنك الله و لعن امانك، اتومننا و ابن رسول الله لا امان له. [4] خداوند تو و امان نامه ات را لعنت كند (از رحمتش دور بدارد) آیا تو ما را امنیت می دهی ولی فرزند رسول خدا در امن و امان نباشد؟ چون همه می دانستند هند جگرخوار و فرزندانش همگی مورد


لعن پیامبر و امیرالمؤمنین علیهماالسلام بودند. شمر غضبناك از خدمت عباس علیه السلام بازگشت. [5] .

پس از آن «زهیر بن قین» داستان خواستگاری امام علی علیه السلام را از فاطمه ام البنین را بر عباس بازگو كرد. [6] .

درسی كه می توان گرفت: به حق، عباس علیه السلام به وعده خود با امام وفادار ماند و به همگان راه و رسم مردانگی و گذشت، وفا و صفا را آموخت.


[1] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 415.

[2] تذكرة الخواص، ص 249.

[3] ابصار العين، ص 58.

[4] تذكرة الخواص، ص 149. اعام الوري، ص 454.

[5] فرجع الشمر مغضبا.

[6] پيش از اين پاسخ حضرت عباس عليه السلام به زهير را آورديم كه فرمود: «اتشجعي هذا اليوم، فوالله لاريناك شيئا ما رأيته». اسرار الشهادة، ج 2، ص 497.